هر گاه بالهایم در آمدند
شقایقهای بی بال
عطر قاصدک و همه و همهء ناباوری ها
...
چشمانت را ببند و با روحت حسشان کن
هر گاه بالهایم در آمدند تو را هم با خود به ابدیت میبرم
نترس بر میگردیم
هنوز به زمین وصل میمانم
با اینکه زجر میکشم باید زندگی را تحمل کرد
حال که دیگر هستم
کاریش نمی شود کرد
بهتر از نبودن است
پس با خوشی می گذرانم
هر گاه روحم در آرامش قرار میگیرد
با مراقبه
و هر گاه کسی را شاد میکنم
آنگاه واقعا زندگی میکنم
...
عطر قاصدک و همه و همهء ناباوری ها
...
چشمانت را ببند و با روحت حسشان کن
هر گاه بالهایم در آمدند تو را هم با خود به ابدیت میبرم
نترس بر میگردیم
هنوز به زمین وصل میمانم
با اینکه زجر میکشم باید زندگی را تحمل کرد
حال که دیگر هستم
کاریش نمی شود کرد
بهتر از نبودن است
پس با خوشی می گذرانم
هر گاه روحم در آرامش قرار میگیرد
با مراقبه
و هر گاه کسی را شاد میکنم
آنگاه واقعا زندگی میکنم
...